از گل طبقی نهاده کین روی منست


از گل طبقی نهاده کین روی منست

از گل طبقی نهاده کین روی منست


از گل طبقی نهاده کین روی منست

از گل طبقی نهاده کین روی منست


وز شب گرهی فگنده کین موی منست

وز شب گرهی فگنده کین موی منست
وز شب گرهی فگنده کین موی منست
وز شب گرهی فگنده کین موی منست
وز شب گرهی فگنده کین موی منست
صد نافه بباد داده کین بوی منست
صد نافه بباد داده کین بوی منست
صد نافه بباد داده کین بوی منست
صد نافه بباد داده کین بوی منست
صد نافه بباد داده کین بوی منست
و آتش بجهان در زده کین خوی منست
و آتش بجهان در زده کین خوی منست
و آتش بجهان در زده کین خوی منست
و آتش بجهان در زده کین خوی منست
و آتش بجهان در زده کین خوی منست